فلسفه بیست و پنج سال
فلسفه بیست و پنج سال صبر و سکوت از زبان امام علی(علیه السلام)
قال علی: «فنطرت فاذا
لیس لی معین الا اهل بیتی فضننت بهم عن الموت و اغضیت علی القذی و شربت علی الشجی و
صبرت علی اخذ الکظم و علی امر من طعم العلقم » (1)
«پس از رحلت پیامبر (و محرومیت از خلافت) در کار خویش اندیشیدم و ناگهان..
قال علی: «فنطرت فاذا
لیس لی معین الا اهل بیتی فضننت بهم عن الموت و اغضیت علی القذی و شربت علی الشجی و
صبرت علی اخذ الکظم و علی امر من طعم العلقم » (1) ;
«پس از رحلت پیامبر (و
محرومیت از خلافت) در کار خویش اندیشیدم و ناگهان دیدم که یاوری برای من جز اهل
بیتم نیست; پس به مرگشان (در راه گرفتن حق خویش) راضی نشدم و چشمی را که خار در آن
خلیده بود، بستم و با گلویی که استخوان در آن مانده بود، نوشیدم و بر گرفتگی راه
نفس و حوادث تلختر از زهر صبر کردم ».
قال: «فرایت ان الصبر علی هاتا احجی، فصبرت و فی
العین قذی و فی الحلق شجا اری تزاثی نهبا» (2) ;
«عاقبت دیدم که بردباری و
صبر به عقل و خرد نزدیکتر است، پس شکیبایی ورزیدم، مانند کسی که خاشاک در چشم و
استخوان در گلو داشت، و آشکارا می دیدم که میراثم به غارت می رود.»
قال: «لقد علمتم انی احق الناس
به من غیری، و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة
» (3) ;
«خوب می دانید که من از همه به خلافت شایسته ترم، و به خدا سوگند!
تا زمانی که اوضاع مسلمین به سامان باشدو به غیر از من به دیگری ستم نشود; همچنان
خاموش خواهم بود.»
1- نهج البلاغه، خطبه 26.
2- همان، خطبه 3.
3-
همان، خطبه 74.
امام علی در آینه نهج البلاغه - الیاس
محمد بیگی ، صفحه 62- فرهنگ کوثر > آذر 1377، شماره 21